توت فرنگی های تشنه

ساخت وبلاگ
من از هراس رفتنت،همیشه خواب های طلایی ام را ساده از دست داده ام.

پس از این دیگر نه به خواب قاصدکی خواهم رفت و نه تو...

باور کن که نمیدانم به کجای این قصه عادت کنم!

وقتی تو میروی و من دوباره در هیچ گم شده، در میان اشک هایم آواره می شوم...

گویا هنوز زاده نشده ام !

وجهان برایم غریبه است...

 

توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 288 تاريخ : يکشنبه 16 ارديبهشت 1397 ساعت: 8:30

چه بی تابانه می خواهمت؛چه بی تابانه تو را طلب می کنم !بر پشت سمندی، که قرارش نیست...و فاصله، تجربه یی بیهوده است!بوی پیراهنت، این جا و اکنون.کوه ها در فاصله سردند.دست در کوپه و بسترحضور مأنوس دست تو را می جوید .و به راه اندیشیدن یاس را رج می زند.بی نجوای انگشتانت، فقط، جهان از هر سلامی خالی است!شانه ات مجابم می کن توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 235 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 5:55

درمن، توانی است،نفس بریده تر از خواستن «تو» ،که «کافی » است برای نتوانستن «عشق» و نشدن «ما»،و«لازم» برای اثبات عقیم بودن دلتنگی و غرور،در هم آغوشی با فاصله ها... ابنک؛خواب،به احترام خیال های ریخته در سرم،جمع نمی شود در چشم هایم...شب اما،به احتمال خواب تو، بلند می شود... توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 233 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 5:55

نفس میکشم ،تا بجای مرده ها خاکم نکنند...!!اینگونه هست حال من.چیـزی نپـرس عزیزم....!فقط متحیر و متعجب مانده ام که با قلب مرده ...چگونه هنوز نفس می کشم ...!نه تپشی ...نه جنبشی ...نه صدایی ...فقط....دلم یک شعر بلند میخواهد...خدایا، ساده از خطاهایم بگذر،همانطور که ساده از آرزوهایم گذشتی... توت فرنگی های تشنه ...
ما را در سایت توت فرنگی های تشنه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mnarcis2nda بازدید : 237 تاريخ : سه شنبه 4 ارديبهشت 1397 ساعت: 5:55